بررسی و نظارت بر تلفات کلونی زنبور عسل
در دهههای اخیر، برنامههای تحقیقاتی مستقل ملی و بینالمللی دلایل احتمالی مرگ کلنیهای زنبور عسل را در سراسر جهان آشکار کردهاند. چنین تلفاتی ناشی از یک عامل واحد نیست، بلکه به دلیل تعاملات بسیار پیچیده بین تأثیرات مختلف داخلی و خارجی، از جمله آفات، عوامل بیماریزا، تنوع ذخایر زنبور عسل و تغییرات محیطی است. کاهش تنوع و تغذیه زنبور عسل، قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی کشاورزی و کیفیت مدیریت کلنی به کاهش بقای کلنی در عملیات زنبورداری کمک می کند.
موضوع ویژه ما (SI) در مورد "پایش تلفات کلونی زنبور عسل" با هدف رسیدگی به چالش های خاص پیش روی محققان زنبور عسل و زنبورداران است. SI شامل چهار بررسی است که یکی از آنها یک متاآنالیز است که شکاف هایی را در جهت های فعلی و آینده برای تحقیق در مورد مرگ و میر کلنی های زنبور عسل شناسایی می کند.
سایر مقالات مروری شامل مطالعات مربوط به تأثیر عوامل متعدد بر مرگ و میر زنبور عسل، از جمله عوامل غیرزیست خارجی (به عنوان مثال، شرایط زمستانی و مدیریت کلنی) و همچنین عوامل زیستی مانند حملات توسط کنه ویرانگر واروا و زنبور زرد میشود
مرگ و میر بالا در کلنی های زنبور عسل در دهه های اخیر در سراسر جهان بدون شناسایی قطعی علل گزارش شده است . هر چند فرضیه های متعددی برای توضیح این زیان ها مطرح شده است، اما هنوز علل آن به وضوح شناسایی نشده است.بسیاری از عوامل، از جمله فشارهای داخلی و خارجی، قرار گرفتن در معرض عوامل بیماریزای مختلف، عدم تنوع منابع غذایی، مشکلات مدیریتی، قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی کشاورزی و انواع عوامل استرسزا ، به صورت مجزا یا اغلب به صورت ترکیبی عمل میکنند.
برای افزایش مرگ و میر در بین زنبورها یا کلنی های زنبور عسل مدیریت شده " SI " شامل 6 مقاله تحقیقاتی، 4 بررسی و 13 مقاله مرتبط دیگر است که زنبورهای عسل را به عنوان ارگانیسمهای فردی یا اجتماعی که به انواع پاتوژنها و عوامل غیر بیماریزا مانند عوامل استرس زای محیطی، مدیریت کلنی زنبور عسل و شیوههای زنبورداری پاسخ میدهند، میپردازد.
بسیاری از مطالعات قبلی برای تفسیر علل اساسی کاهش جهانی زنبور عسل، شناسایی شکافها در تحقیقات فعلی و پیشنهاد اولویتهای جدید برای تحقیق، بر متاآنالیزها تکیه کرده اند . نویسندگان در این بررسی ها 293 مقاله علمی بین المللی را تجزیه و تحلیل کردند. آنها روشهای مورد استفاده برای پیوند عوامل استرسزای مختلف زیستی و غیرزیستی را با تلفات جهانی در جمعیتهای مدیریتشده Apis mellifera بررسی کردند . آنها به این نتیجه رسیدند که نیاز فوری به آزمایش استاندارد کشندگی عوامل استرس زا وجود دارد. عوامل استرس زا و میزان مرگ و میر مرتبط در کلنی های زنبور عسل مدیریت شده در سطح جهانی متفاوت است.
نئوو و همکاران پنج عامل استرس زا را توصیف می کنند که مسئول بیشتر کاهش جهانی در کلنی های زنبور عسل هستند. اولین عامل استرس زا، گسترش موجودات بیماری زا و آفاتی توسط انسان است ( به عنوان مثال کنه واروا و سوسک کوچک کندو )
اخیراً یک شکارچی حشره بسیار تهاجمی، زنبور زرد ، یا هورنت پا زرد آسیایی، یک تهدید جدی جدید برای زنبورهای عسل و گرده افشان های بومی است.بنابراین نظارت و اقدامات مدیریتی مناسب برای جلوگیری از تلفات بیشتر زنبور عسل در مناطق آسیب دیده ضروری است.واروای ویرانگر تنها عامل مهم بقای کمتر زنبورهای عسل در زمستان است، و کنترل این کنه انگلی هنوز به شدت مورد نیاز است .
گرگورک و سامپسون با بهبود روشهای تشخیصی، درمانهای اسید آلی و سایر روشهای تلفیقی، اثربخشی بیشتری را در کنترل واروآ و بقای کلنی بیشتر نشان دادند. علاوه بر این زمان درمان برای کنترل واروآ و بهبود سلامت کلنی بسیار مهم است. به عنوان مثال، کنترل با پیگیری تبخیر کوتاه مدت اسید فرمیک در تابستان با چکیدن اسید اگزالیک در زمستان بهبود یافت.
عامل استرس زای دوم شامل تغییرات چشم انداز، مثبت و منفی است. تغییرات منفی معمولاً شامل از دست دادن یا تخریب زیستگاه است. با این حال محققین هنگام مطالعه تأثیر الگوهای کاربری زمین، تشدید کشاورزی و بقایای حشره کش ها بر روی زنبورهای عسل Apis cerana و A. mellifera و زنبورهای بدون نیش Tetragonula laeviceps در اندونزی، اثرات مثبت زیستگاه را شناسایی کردند. آنها کشف کردند که انواع خاصی از زیستگاه ها به ویژه جنگل هایی با منابع فراوان عسلک ، استرس زنبورها را کاهش می دهد و باعث رشد کلنی ها و تولید مثل ملکه می شود.
سومین عامل استرس زا تشدید تولیدات کشاورزی، شامل استفاده از کودها و آفت کش ها و همچنین سایر ترکیبات شیمیایی است که در کلنی هایی با مدیریت بالا یا محصولات عسل ذخیره شده منشا می گیرند. آفت کش ها حتی در دوزهای پایین کشنده می توانند به سلامت زنبور عسل و بهره وری کلنی آسیب بزنند.
در حال حاضر مطالعات کمی به اثرات زیر کشنده بیوتیک و عوامل استرس زای غیرزیست بر سلامت زنبورها و آسیب پذیری در میان زیرگونه های زنبورهای عسل پرداخته است. اثرات آفت کش های کشنده به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفته است. چندین راه بالقوه وجود دارد که زنبورهای عسل می توانند در معرض سطوح کشنده آفت کش ها و سایر آلاینده های محیطی قرار گیرند، به عنوان مثال، از طریق جمع آوری آب، از طریق تماس با شاخ و برگ، یا از طریق گرده و شهد آلوده.
کاربرد و دوز نامناسب آفت کش ها (کنه کش ها) در داخل کندو برای کنترل کنه های انگلی نیز می تواند بر سلامت نوزادان، زنبورهای کارگر و ملکه ها تأثیر بگذارد. بنابراین مطالعه اثرات کنه کش ها و سایر آفت کش ها بر سلامت و بهره وری زنبور عسل بسیار جالب است. این موضوع توسط مارتینلو و همکاران در ایتالیا از سال 2015 و 2019 به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت، وجود بقایای آفت کش در بدن زنبورهای عسل مرده، در نمونه های قاب ها، در نان زنبور عسل و روی بافت های گیاهی (برگ، نهال ذرت، و ذرت) انجام گرفت .
از 696 نمونه، زنبورهای عسل در معرض 150 آفت کش قرار گرفته بودند که 50 درصد از نمونه های زنبور عسل برای یک یا چند ماده فعال با میانگین 2 و حداکثر 7 آفت کش در هر نمونه مثبت تشخیص داده شدند. با تجزیه و تحلیل زنبورهای مرده و مواد گیاهی از مزرعه، این مطالعات به درک بهتری از تأثیر مخلوط آفتکشهای منفرد یا ترکیبی بر سلامت زنبور عسل کمک کرد، حتی زمانی که مواد شیمیایی در غلظتهای غیر کشنده رخ میدادند.
بعداً یک پروتکل یکپارچه برای نظارت بر اثرات قرار گرفتن در معرض واقعی زنبورهای عسل با نئونیکوتینوئیدها با نظارت بر فعالیت کلنی زنبور عسل ، همراه با اندازهگیری الکترونیکی دما و رطوبت کندو داخلی و خارجی و همچنین وزن کلنی توسعه یافت. همچنین مشخص شد که آمادهسازی نمونههای با کیفیت و پیگیری کلنیهای زنبور عسل و جریانهای عسل/گرده را میتوان با استفاده از روشهای کلاسیک برای نظارت بر فعالیت ها و جمعیت کلنی ها ؛ افزایش وزن؛ یا فناوریهای معاصر، از جمله حسگرهای الکترونیکی همراه با اینترنت اشیا و ذخیرهسازی کلان داده را در شرایط آب و هوایی با موفقیت انجام داد.آفت کش ها تنها ترکیبات محیطی مضری نیستند که زنبورهای عسل با آن مواجه می شوند. کلنی های در برابر هیدروکسی متیل فورفورال (HMF) نیز آسیب پذیر هستند.
گرگورک و همکاران نشان دادند که HMF در غلظت های بالاتر باعث کاهش طول عمر و یکپارچگی روده میانی کارگر در قفس Apis mellifera carnica می شود . اثرات منفی HMF بر زنبورها پس از 15 روز تغذیه شامل مرگ سلولی میانی روده و افزایش مرگ و میر کارگران بود.
دو عامل استرسزای باقیمانده علیرغم چالشهای لجستیکی که برای محققان ایجاد میکنند، توجه بیشتری را به خود جلب میکنند. این عوامل استرس زا با تغییرات اکولوژیکی ناشی از تغییرات آب و هوایی و در نتیجه تشدید آب و هوا و تهاجمات اخیر گونه های گیاهی جدید و غیر بومی مرتبط است .علاوه بر این مطالعات بیشتری نیز مورد نیاز است که بتواند تنوع ژنتیکی (به عنوان مثال، تفاوتهای زیر اختصاصی)، که میتواند در پاسخهای زنبور عسل به این عوامل و سایر عوامل استرسزا دخیل باشد را توضیح دهد .
یک نظرسنجی علمی شهروندی علل اضافی تلفات زیاد زمستان گذرانی (15.2٪) را در کلنی های زنبور عسل اتریش (2018/19) شناسایی کرد ، این علل مربوط به برخی از شیوه های زنبورداری بود که باعث ایجاد مشکلات ملکه (کاهش باروری، کاهش طول عمر) در طول فصل می شود. کلنیها میتوانند تحت تأثیر آفتکشهای معرفی شده از طریق منابع غذایی آلوده، موم خارج از یک عملیات خاص، جمعآوری ملزیتوز و جستوجوی شهد و گرده برای یک محصول دیررس قرار گیرند.
در نتیجه، این SI مهمترین موضوعات تحقیق یا توسعه مرتبط با مرگ و میر کلنی های زنبور عسل در سراسر جهان را برجسته می کند. امیدوارم خوانندگان با ارائه این مطلب دانش و رهنمودهای جدیدی برای کار علمی بیشتر کسب کرده باشند.